کوثر بیکرانه، بانوی آب و آئینه
قسمت اول «اللهم انی اسئلک الهدی والتقی والعفاف والغنی والعمل بما تحب وترضی»1 خداوند متعال نسخه های هدایت وسعادت بشریت را به واسطه پیامبران ، هادیان وراهبران مصلح برای امتهای مختلف فرستاده است، که کاملترین آنها دردین مبین اسلام متجلی است، این دستورات براساس شناخت دقیق ابعاد گوناگون وجودی انسان، متضمن دستیابی به زندگی شایسته ونیل به کمال حقیقی وسلامت جسم وروح اوست . در آیین مقدس اسلام، برنامه تربیت براساس احیای تمامی تمایلات فطری وهدایت همه خواهش های طبیعی بشر استوار است وشناخت این تمنیات فطری وارضای صحیح ومعتدل هر یک از آنها اساسی ترین پایه تربیت انسان می باشد . چنین تربیتی هماهنگ با نظام حکیمانه خلقت وبر وفق قانون آفرینش است، انسان را به شایستگی می سازد وموجبات خوشبختی وسعادت ابدی او را فراهم می کند. «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطرالناس علیها»2 گرایش به زیبائی از قبیل : زیبا پوشیدن، زیبا سخن گفتن، خود را آراستن، معطر کردن وتمایلات جنسی، همه وهمه اموری است که از فطرت انسان برمی خیزد. آنچه مهم است، نگهداشتن حریم وخارج نشدن ازحد اعتدال دراین موارد می باشد، نه سرکوب کردن خواهشهاوتمایلات فطری ودرونی ونه تند روی وافراط درآنها، اساسا معنای عفت همین است. یعنی شخصی عفیف وپاکدامن است که بتواند شهوات وغرایز خودرا تحت کنترل درآورد،به طوری که از حد اعتدال خارج نگردد. پافشاری برمنزلت عفاف دردین اسلام تا جائی است که امام المتقین، امیر مؤمنان حضرت علی ابن ابیطالب (علیه السلام)، مقام وجایگاه عفیف را با مقام شهید در راه خدا مقایسه می کند. «ما المجاهد الشهید فی سبیل الله باعظم اجراً ممن قدر فعف لکاد العفیف ان یکون ملکاً من الملائکه. پاداش مجاهد شهید در راه خدا، بزرگتر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت گناه دارد وآلوده نمی گردد. همانا عفیف پاکدامن فرشته ای از فرشته هاست ». 3 اما با کمال تأسف، همزمان با گام نهادن بشر به سکوی آسمان وحکمفرمائی فن آوری بر مغز واراده بشر، فرشته عفت واخلاق نیز از بسیاری جوامع رخت بربست. زن که مظهر عفاف، حیا وعشق ورزی به قداست وپاکی، مام بشریت محسوب می شد وتداعی صفات فرشتگان درروی زمین وکانون گرم خانواده می نمود، به عنوان ابزاری بی مقدار در کوی وبرزن چون کالائی دردست طماعان وگردانندگان بازار هوی وهوس درآمد ودرمعرض هجوم همه جانبه جریان های سوء سیاسی وتبلیغاتی وسراشیبی سقوط قرار گرفت وکرامت ذاتی اش زیر غباری از غفلت وفراموشی مدفون شد. ازآن پس، اساس ازدواجها درهم ریخت وهمه به دورآتش شهوت رقصیدند ونظام های دقیقی که در طول قرنها زندگی آدمیان برای اداره وبقای خانواده وضع شده بود ونیز روحانی ترین روابط انسانی میان زن ومرد، یکباره فروریخت واز ارزش واعتبار زن، درنظر مردانی که برای وصول به کعبه وجود زن، حریمی ملکوتی ساخته بودند، کاسته شد تا آنجا که آنچه ازبدی، گناه، عصیان، خیانت، کم ارادتی وتجاوز به زن ومقام شامخ او بود، درحق او روا داشتند. شکی نیست که حفظ سلطه اقتصادی، سیاسی ونظامی کشورهای سرمایه داری استعمارگری برسایر کشورها ومناطق عقب نگاه داشته شده استعمارزده، بدون سلطه فرهنگی وتنیده برافکار وعقاید وفرهنگ مردم این مناطق، ممکن نبوده ونخواهد بود، که استعمار برای رسیدن به این هدف شوم از کتب درسی مدارس گرفته تا مقالات علمی، برنامه های سینمائی، رادیوئی، تلویزیونی، ویدیوئی، ماهواره وغیره به صورت گوناگون بهره برداری می کند وهمواره در صدد است که مردم، به ویژه روشنفکران جوان، بخصوص امت اسلامی را از تاریخ جامعه خود جدا سازد وطرز تفکر استعماری را رواج دهد وهر چه افزونتر، از خود بیگانگی وبیگانه پرستی را توسعه بخشد. آنچه می تواند جامعه ای را از این تفکرات شوم واضمحلال وسقوط به ورطه نابودی مصون داشته وحفظ کند، ترویج فرهنگ دقیق عفاف وتبیین ابعاد مختلف آن درجامعه است. این نوشتار به همین منظور انتخاب وتنظیم یافته است. درتعالیم اسلامی، مفهوم واژه عفت، برکنترل شهوات وجلوگیری آن درخروج از مرز اعتدال دلالت می کند. در قران کریم «حالت نفسانی که از غلبه شهوت باز دارد » آمده است . به بیان قران کریم عفیف به شخصی اطلاق می شود که خود نگهدار وبا مناعت باشد .4 این تعبیر در افراد وموارد مختلف، شرایط خاص خود را دارد . به عنوان مثال : الف) عفت در فقیر عبارت است از : قناعت ورزی وحفظ نفس از تمایلات شهوانی تا گناهی از وی صادر نشود. ب) عفت در غنی عبارت است از : نگهداری وحفظ نفس از شهواتی که به واسطه وسعت مال وامکانات مالی برای توانگر حاصل می شود. «ومن کان غنیا فلیستعفف ».5 ج)عفت در افرادی که توانائی برانجام نکاح ندارند، خودداری نفس از شهوات وحفظ پاکدامنی از آلودگی به گناه . د) عفت در زنان سالخورده به نگهداری حفظ خویشتن است از آنچه نفس بدان میل می کند ، از قبیل : ظاهر کردن زینت وخودآرائی. 6 فطرت امری است که خدای متعال آن را در وجود هر فرد قرار داده وانسان بدون اکتساب، به آن میل ورغبت دارد . عفاف نیز یکی ازاین باورهاست. روح عفت وپروا پیشگی از بدو خلقت آدمی تاکنون برانسان حاکم بوده است. البته ممکن است شکل، اندازه وکیفیت بروز آن دردوره های مختلف متفاوت باشد، اما این خصلت همیشه بروز وظهور داشته است. قران کریم درداستان آفرینش آدم وحوا ازاین خصلت فطری چنین یاد می کند : « فدلهما بغرور فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوء تهما وطفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة »7 (شیطان) آن دورا فریفت وبه پستی افکند . چون ازآن درخت خوردند، شرمگاههایشان آشکار شد وبه پوشیدن خویش از برگهای بهشت پرداختند. درادیان الهی نیز، توصیه به عفاف وحیا فراوان شده است. دررساله پولس درعهد جدید می خوانیم : «زنان خویشتن را به لباس مزین به حیا وپرهیزکاری بیارایند، نه به زلفها وطلا ومروارید ورخت گرانبها ». 8 برخی براساس مجسمه های برجامانده ، کتیبه ونقش برجسته های تاریخی چنین استنتاج کرده اند که سرما وگرما، علت اصلی اختیار پوشاک نبوده، بلکه علت آن حیا وپوشاندن شرمگاه بوده است.9 وزنان ایرانی دردوره های مختلف از مادها، هخامنشیان، اشکانیان وساسانیان نیز، دارای پوشش بوده اند. 10 «فرید وجدی» دراین باره می نویسد : حجاب زنان قدمتی طولانی دارد، آنگاه به نقل دایرة المعارف لاروس چنین ادامه می دهد، زنان یونانی دردوره های گذشته صورتها واندامشان را تا روی پا می پوشاندند. سخن در مورد حجاب، درلابلای کلمات قدیمی ترین مؤلفین یونانی نیز به چشم می خورد، حتی « بنیلوب» همسر پادشاه «عولیس » نیز با حجاب بوده است وزنان شهر «تیب» نیز دارای حجاب خاصی بودند بدین صورت که حتی صورتشان را نیز با پارچه می پوشاندند. این پارچه دارای دو سوراخ بود که مقابل دو چشمان قرار می گرفت تا بتوانند به خوبی ببینند. در «اسبرطاء » از موقع ازدواج حجاب را رعایت می کردند . نقشهائیکه برجای مانده حکایت می کند که زنان سررا پوشانده ولی صورتهایشان باز بوده است وهنگامی که به بازار می رفتند، صورت هایشان را نیز می پوشانده اند . حجاب در زنان سیبری وساکنان آسیای صغیر وجود داشته وزنان رومانی از حجاب شدیدتری برخوردار بوده اند .11 همه این موارد نشان می دهد که حیا وعفت، خصلتی انسانی است وآدمیان به حکم نهاد وآفرینش خویش بدان رغبت دارند. هنوز قوانین جهانی برلزوم جلوگیری از کارهای خلاف عفت تاکید دارند، اگر چه رعایت آن درهمه جا یکسان نیست ومیزان به فعلیت رسیدن آن درافراد مختلف است. دوعامل وراثت وتربیت، نقش مهم ومؤثری در پرورش سجایای اخلاقی، پاکدامنی، سعادت وخوشبختی انسان دارند. با شناخت دقیق وتوجه کافی به دو موضوع وراثت وتربیت وبکارگیری دستورات صحیح ومناسب دراین زمینه می توان صاحب نسلی پاک، سالم وسعادتمند شد. «وراثت عبارت است از: نیروی طبیعی در موجود زنده که به وسیله آن، صفات از اصل به نسل منتقل می شود، خواه این صفات مخصوص این نسل باشد، خواه مشترک میان تمام افراد این نوع یا بخشی ازآنها باشد.»12 به تعبیر دیگر : « انتقال صفات وخصوصیات جسمانی، روانی وحالات وویژگیهای اخلاقی ورفتاری از پدر ومادرویا اجداد به نسلهای بعدی». 13 این خصوصیات وویژگیها درجهت مثبت یا منفی در افراد تاثیر می گذارند، «سلامت یا بیماری والدین، اختلالات روانی وعاطفی، عفت ویا آلودگی، سطح درک وفرهنگ،ایمان واعتقاد، خوی واخلاق والدین، همه وهمه درزندگی انسان مؤثرند. علم روانشناسی ژنتیک ثابت کرده است که حتی حال وهوای زن وشوهر درحین انعقاد نطفه، درفرزندان اثر می گذارد، اضطراب وتشویش، امنیت خاطر، حتی احساس گناه وفریب، درسرنوشت کودک مؤثر است».14 امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام دربیان این امر مهم می فرمایند: «اذا کرم اصل الرجل کرم مغیبه ومحضره»15 وقتی اصل وریشه انسان، خوب وشریف باشد، نهان وآشکارش خوب وشریف است ودر جای دیگر می فرمایند: «حسن الاخلاق برهان کرم الاعراق»16 نیکوئی اخلاق، دلیل پاکی وفضیلت ریشه خانوادگی است. چنانکه از پیامبراکرم (صلی الله علیه واله) روایت شده که فرمود: «الشقی شقی فی بطن امه والسعید سعید فی بطن امه » 17 براین اساس مراقبتها وخودسازی جسمی وروحی پدرومادر، تقوی، عفاف وپیراستن خود از محرمات ومعاصی نقش بسیار مؤثر ومهمی درسعادت فرزند دارد. مرحوم شیخ مرتضی انصاری (ره) پیشرفت های علمی ومعنوی خودرا نتیجه زحمات ورعایت های مادرشان می دانند ودانشمندانی همچون آیت الله مطهری وبهشتی که نقش مهمی درتبیین فرهنگ اسلام داشتند از مادرانی پاکدامن، شجاع، مومن وعفیف برخوردار بودند18 وبه همین خاطر است که درحدیث نبوی(صلی الله علیه واله) اینگونه آمده است « طوبی لمن کانت امه عفیفه» 19 محیط تربیتی کودک، یعنی محیطی که شخص درآن متولد می شود ودرآنجا رشد می یابد نیز، درسعادت وشقاوت او بسیار مؤثر است. پدران ومادرانی که محیط مساعدی برای تربیت صحیح فرزندانشان به وجود می آورند ودر معاشرت با آنان گفتاری پاک ورفتاری پسندیده دارند وقدم به قدم، برنامه های تربیتی وفضائل اخلاقی را درپرورش فرزندان خود، مد نظر قرار می دهند، می توانند جوانانی ازهر جهت شایسته تربیت کنند وازاین طریق اوامر الهی را اجرا ووظیفه خود را نسبت به فرزند وجامعه انجام دهند. بسیاری ازبدبختی های اجتماعی وآلودگیهای اخلاقی وبی عفتی جوانان ازمحیط خانواده سرچشمه گرفته ومعلول تربیتهای نادرست ویا عدم نظارت والدین بر فرزندان است. «کل مولود یولد علی الفطرة، فابواه یُهَودانه ویُنصرانه ویُمجسانه»20 هرنوزادی برفطرت الهی به دنیا می آید، پس پدرومادر اورا به دین یهود ونصرانی وزرتشتی گرایش می دهند . بنابراین وراثت وتربیت خانوادگی، اساس شخصیت فرد را تشکیل می دهد ومی تواند اورا به انسانی عفیف با اخلاق وموفق، یا انسانی فاسد،منحرف ومضر تبدیل کند. پی نوشتها: 1-صحیفه فاطمیه ،ص96، دعاؤها(علیها سلام)، فی یوم الخمیس، ازدعاهای حضرت زهرا (سلام الله علیها ) 2-روم ، 30 3-نهج البلاغه ،حکمت 474 4-لسان العرب- ج9-ص290- اقرب الموارد- ج2- ص 803- معجم الوسیط- ص 611- 5-قاموس قران، ج5ص19 –18 6-نساء ، 6 7-مصطفوی ، حسن، التحقیق فی کلمات القران الکریم ، ص181-180 8-اعراف ، 22 9- عهد جدید، ص336 10-مجله پیام زن، مقاله انسان، پوشش وریشه های تاریخی، ج19ص69 11-زن به ظن تاریخ، ص71،ص141، ص115 12-دایرة المعارف فرید وجدی، ج3، ص336 13- التربیه وطریق التدریس، صالح عبدالعزیز، ج1،ص124 14-اسلام وتعلیم وتربیت، حجتی، سید محمد باقر، ج1ص79 15-خانواده وکودکان گرفتار، علی قائمی، ص 12-10 16-غرر الحکم، ج1، ص327 17-همان،ص379 18-جامع الصغیر،سیوطی ،ج2، ص36 19-فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان، ش10،ص46 20-المستدرک،ج14، ص159 فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان حمیده عامری مفهوم وتعریف عفاف
عفاف ، ریشه در فطرت
شکل گیری عفاف در سایه وراثت وتربیت
قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت |